پل گوبل استدلال می کند که کشور پهناور به طور مهلکی توسط بی پروایی پوتین تضعیف شده است و او احتمالاً در آستانه حوادث پرتلاطمی که در سال های آینده آن را فرا خواهد گرفت، کشته خواهد شد.
پوتین حمله خود به اوکراین را در انتظار یک پیروزی سریع آغاز کرد، اما مقاومت قهرمانانه اوکراین منجر به سلاخی سربازان او و از بین رفتن اعتبار او شد.
به گفته وزارت دفاع اوکراین، تعداد کشتهشدگان روسیه به ۲۰۰ هزار نفر نزدیک میشود، در حالی که تجهیزاتی به ارزش ۱۷ میلیارد پوند از بین رفته است.
در همین حال پس از شکستهای فاجعهبار، اکنون توجهات به آنچه برای روسیه و سرنوشت خود پوتین میافتد متمرکز شده است.
برخی اکنون پیش بینی می کنند که این کشور ممکن است تجزیه شود و استفاده پوتین از نیروهای اقلیت قومی که به تعداد نامتناسبی در جنگ اوکراین کشته شده اند نیز عاملی است که می تواند او را آزار دهد.
نقشه های رنگارنگی توسط تحلیلگران مختلف تهیه شده است که تصویری از روسیه شبیه بازی فکری "ریسک" ترسیم می کنند - با مرزهای دوباره ترسیم شده و کشوری که به بخش های مختلف تقسیم شده است.
گوبل کارشناس قدیمی روسیه و قبلاً اتحاد جماهیر شوروی است که به عنوان تحلیلگر برای سیا و همچنین وزارت خارجه ایالات متحده کار کرده است. او گفت: «مردم اکنون نسبت به این احتمال که فدراسیون روسیه نتواند یکپارچه باقی بماند مطمئن تر شده اند. آنچه احتمالاً شاهد آن هستیم چیزی متفاوت از جدا شدن امپراتوریهای بزرگ است.»
او با اشاره به فروپاشی خونین دولت سابق بالکان پیش بینی کرد که جهان با "یوگسلاوی با سلاح های اتمی" روبرو است. هنگامی که اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ به ۱۵ کشور جدید تجزیه شد، کشورهایی که زرادخانه عظیم تسلیحات هسته ای این ابرقدرت در آنها مستقر بود متقاعد شدند که از آنها دست بکشند.
فکر میکنم که این زمان، دوره زوال، آشفتهتر، طولانیتر و بسیار متنوعتر از آنچه در سال ۱۹۹۱ داشتیم خواهد بود.
این به معنای اجتناب از موقعیت وحشتناکی بود که در آن انبوهی از کشورها به طور ناگهانی به سلاح های کشتار جمعی دست می یابند.
اما گوبل با سردرگمی هشدار میدهد: «من گمان میکنم که تعداد افراد دارای سلاحهای هستهای بسیار بیشتر از آن چیزی باشد که همه درباره آن صحبت میکنند.»
وقتی نوبت به ترسیم یک فروپاشی میرسد، او مشابه سالی را ترسیم میکند که روسیه و اتحاد جماهیر شوروی در آستانه تغییرات فاجعهبار قرار گرفتند - سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۹۱.
گوبل میگوید: در سال ۱۹۱۶ روسیه ارتش گستردهای داشت که در جنگ جهانی اول میجنگید و برای کسانی که از بیرون نگاه می کردند، تزارها امن به نظر می رسیدند. اما سال بعد در انقلاب روسیه با تاسیس اتحاد جماهیر شوروی، تزار سرنگون شد. به طور مشابه، در سال ۱۹۹۱، آن دولت امن به نظر می رسید، اما در عرض چند هفته از هم پاشید و ۱۵ کشور جدید و مستقل ظهور کردند.
گوبل استدلال میکند که روسیه در آستانه رویدادهایی است که میتوانند حتی دراماتیکتر باشند. من میتوانم استدلال کنم که این دوره از انحطاط در مقایسه با آنچه در سال ۱۹۹۱ داشتیم، آشفتهتر، طولانیتر و بسیار متنوعتر خواهد بود.»
او میگوید پوتین «در حمله به اوکراین اشتباه مهلکی مرتکب شد» و نحوه حکومت او بر روسیه «این کشور را اساساً بیثبات کرده است».
وی ادامه داد: «جنگ در اوکراین توانایی پوتین برای اداره مجدد کشور را به خطر انداخته است.
او همچنین توانایی دولت مستقر در مسکو را برای حفظ قلمرو زیر سوال برد و به هرج و مرج پس از سقوط دولت و مشکلات پس از آن برای کنترل اوضاع اشاره کرد.
او با این موضوع موافق است که روسیه با فروپاشی اقتدار دولتی، شروع به تجزیه به فدراسیون هایی خواهد کرد که توسط جنگ سالاران محلی کنترل می شوند.
روسیه مکانی فوقالعاده پیچیده و متنوع است و من انتظار دارم که نزدیک شدن به نابودی آن نیز فوقالعاده پیچیده و متنوع باشد.
ممکن است جاهایی را ببینیم که در آن ها افراد قدرتمند محلی، تجار و بازرگانان وجود دارند، آن ها ممکن است افسران نظامی باشند، آن ها ممکن است افرادی باشند که بخشی از یک سنت قومی یا فرهنگی هستند.
«این سؤال را ایجاد می کند که آیا اتحادهایی بین این افراد وجود خواهد داشت؟ آیا برخی از این اتحادها با یکدیگر و با خارجی ها خواهند جنگید؟ پاسخ هر دو مثبت است.»
او توضیح داد که "هیچ کس نمی داند چند کشور آنجا خواهند بود، اعداد از یک تا بیش از صدها متغیر است."
هیچ کس نمی داند که مرزها چگونه خواهد بود، هیچ کس نمی داند روابط سیاسی چگونه خواهد بود، هیچ کس نمی داند که چه کسی نخبگان سیاسی را تشکیل خواهد داد.
"من فکر می کنم این روند سال ها طول خواهد کشید. من فکر نمی کنم که ناگهان ۴۷ کشور جدید به سازمان ملل متحد بپیوندند.
او قزاقها را بهعنوان گروهی که میتوانند به دنبال جدا شدن از روسیه باشند، معرفی کرد. "من فکر می کنم شما ممکن است دولت های اولیه قزاق را ببینید. واقعیت این است که آنها ممکن است نقش جالبی داشته باشند.»
در مورد سرنوشت خود پوتین، "او یا درست قبل از وقوع این تحولات خواهد مرد یا اندکی پس از آن".
وی افزود: محتملترین وضعیت این است که پوتین توسط افرادی کشته شود که میدانند او کشور را ویران میکند.
داگلاس لاندن، یکی دیگر از کهنه سربازان سازمان سیا معتقد است: عامل دیگری که می تواند پایان پوتین و فروپاشی روسیه را رقم بزند، چشم انداز بازگشت کهنه سربازان خشمگین جنگ اوکراین از اقلیت های قومی است.
ارقام نشان می دهد که بیشترین مرگ و میر سربازان در میان سربازان مربوط به مناطق فقیرنشین سیبری و خاور دور روسیه بوده است.
پوتین سعی کرده از فشار بر پایگاه حمایتی خود که در واقع جوامع شهری و مرفه روسیه در مانند مسکو و سنت پترزبورگ هستند، اجتناب کند.
استراتژیست سابق سیا گفت که بسیج روسیه بر کسانی متمرکز شده است که زبان مادری آنها روسی نیست و از مناطق دور افتاده و روستایی هستند.
در روسیه جوامعی هستند که به شدت آسیب دیده اند که منابع دریافت نمی کنند زیرا برای پوتین بی معنی هستند. از آنجایی که آنها اغلب به عنوان خوراک توپ استفاده می شوند، این واقعاً می تواند برخی از این اختلافات تاریخی را برانگیزد.